زیبایی می آموزم
زغال را گفتند :
تو سیه روی قیرگون نهاد ،
آیا از بی ثمر بودنت
ننگ نمی داری ؟
زغال گفت :
وقتی که زمستان سرد آمد
و سکوت و سیاهی بر همه جا حکم راند
بیایید و بنگرید
چگونه با رقص شعله هایم
زیبایی می آموزم
و مفهوم حیات را آشکار می سازم.
«اسماعیل جمالی»
تو سیه روی قیرگون نهاد ،
آیا از بی ثمر بودنت
ننگ نمی داری ؟
زغال گفت :
وقتی که زمستان سرد آمد
و سکوت و سیاهی بر همه جا حکم راند
بیایید و بنگرید
چگونه با رقص شعله هایم
زیبایی می آموزم
و مفهوم حیات را آشکار می سازم.
«اسماعیل جمالی»
کلمات کلیدی :